آیت الله قرهی در گفتاری به بیان فلسفه حیات انسان پرداخته اند که در ادامه گزیده ای از سخنان ایشان را آورده ایم: پروردگارعالم فرمود: من مرگ و زندگی را آفریدم تا شما را آزمایش کنم که کدامتان نیکوکارترید نه این که کدامتان نیکو هستید، «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»، نیکوترین عملها را انجام دهید.
اصلاً بشر نفهمید حیاتش برای چیست!! «الدنیا مزرعة الآخره» اینجا که خبری نیست، همه چیز آن طرف است. شما اینجا فعلاً باید عمل جمع کنید، مثل مورچه که تابستان تند تند کار میکند تا در زمستان استفاده کند. مثل این که میگویند: جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود؟! بشر هم باید فکر آخرت باشد، همه اینها برای آخرت است، ما فکر میکنیم دنیا برای دنیا است و اشتباهمان هم همین است.
لذا تا جان داریم باید کار کنیم و به این جسممان هم برسیم امّا با هدف «قَوِّ عَلی خِدمتک جَوارحی». غذا باید بخوری برای خدمت به خدا، برای عبادت و بندگی، اگر هم بخواهی قوی بشوی باید آن هم برای بندگی خدا باشد، در همه موارد نیّت باید «قو علی خدمتک جوارحی» باشد.
به این جسمت هم باید خطاب کنی و بگویی: من همه اینها را دارم به تو میدهم، برای این که در راه خدا خدمت کنی! اگر با این جسم کمی کنار بیایید و با او حرف بزنید، او هم کنار میآید. البته کنار بیایید، نه این که هر چه گفت بپذیرید، بلکه شما این قدر به او بگویید تا بالاخره بپذیرد.
جسم در دست روح است، من سراغ دارم جسمهایی که خیلی ضعیف هستند به قدری که وقتی کوچکترین باد و سرمایی به آنها میخورد، از پا میافتند؛ امّا روح قوی نمیگذارد این جسم بیافتد. یک مدّت این جسم با روح کلنجار میرود امّا روح به جسم اجازه نمیدهد و با او به شدّت مبارزه میکند و به او تَشَر میزند که حالا بیا، بعد کلّی استراحت میکنی!
شهید چمران در آخرین لحظات که میدانست آخرین لحظات عمرش است، به جسمش خطاب کرد: میدانم خیلی به تو زحمت دادم امّا ناراحت نباش تا ساعتی دیگر راحت میشوی و استراحت میکنی.
پس انسان باید بداند که آمده که احسن و بهترین عمل را انجام دهد و دلیل حیات این است. کافران نفهمیدند و علّت ترس از مرگ هم همین است که این را نمیدانند.
منبع: رسا